تبلیغات به عنوان یک علم جدید، عمری کمتر از یک قرن دارد. از زمانی که این دانش وارد حوزه تدریس و تحقیق دردانشگاه ها شد، تعاریف متفاوتی برای آن تدوین گردیده است. وجه مشترک همه این تعاریف، « تلاش برای شناساندن کالاو خدمت به مخاطبان و مشتریان » است که با ابزارها و از طریق روش های گوناگون انجام می شود.
تبلیغات در لغت نامه وبستر به عنوان محل جلب توجه عمومی به چیزی بخصوص از طریق اعلامیه های پولی جهت برانگیختن میل به خرید یا اشاعه کالا تعریف شده است.
می کوشد مخاطب را قانع کند. تبلیغات به منظور متقاعد کردن و مؤثر بودن باید پیام مورد نظر را به مخاطب ابلاغ نماید. به عنوان نمونه اگر تبلیغات می کوشد کالای خاصی را تبلیغ کند، باید مخاطب را متقاعد کند که به خاطر دلایل کاربردی یا عاطفی باید آن محصول را بخرد.
تبلیغات نوعی ارتباط دوسویه است. وقتی پیامی می فرستید، مخاطب باید آن را دریافت کند. هر دریافت کننده می تواند تبلیغات را به نحو دلخواهش تعبیر نماید. او باید بداند که توانایی چنین تفسیری را دارد و می تواند پیام را بپذیرد و یا نادیده بگیرد و یا علیه آن اعتراض کند. درحقیت مصرف کنندگان اغلب بیش ازحد تصورشان قدرت تعیین محتوایتبلیغات را دارند. به عنوان نمونه، گروهی از زنان بوستون آمریکا تصمیم گرفتند علیه تبلیغات مجلات پرزرق و برق که زنان را مورد استفاده ابزاری قرارمی دادند، اعتراض کنند و موفق نیز شدند. کوکالا که نوشابه های رژیمی تولید می کند، دیگر ازمانکنی ملقب به «اسکلت» درآگهی هایش استفاده نمی کند.