بسته به اینکه چه کسی به این سوال پاسخ میدهد، جواب متفاوتی، انتظار می رود. اگر پاسخگو، شرکتی مانند شرکت Cisco باشد که روزانه سخت افزاری معادل بیش از 10میلیون دلار را به کمک اینترنت به فروش میرساند، پاسخ “بسیار زیاد” خواهد بود. اما اگر این سوال از شرکت دیگری مانند Unilever پرسیده شود که بیشتر فروش آنها ازطریق خرده فروشی و به کمک ابزارهای معمول انجام شده است، پاسخ “بسیار اندک” خواهد بود.
شرکت Unilever از اینترنت برای معرفی محصولاتش استفاده کرد و خمیردندان تولیدیاش را به کمک رسانه های رقابتی معمول به آمریکا فرستاد. همچنین این محصول را روی سایتهای مرتبط نیز تبلیغ نمود. به این روش، این شرکت بیش از 40000درخواست نمونه، دریافت نمود که بسیار بیش از حد تصورش برای این محصول جدید بود! بنابراین اگر حرفه های مختلف با تکنیک ها و تکنولوژیهای جدید بازاریابی آشنا نباشند، نه فقط این امکان را از دست میدهند؛ بلکه حتی ممکن است از صحنه رقابت کنار روند!.
با حرکت به سمت هزاره جدید، سازمانها از تکنولوژی اینترنت (به صورت اینترانت و اکسترانت) برای پشتیبانی از زنجیره عملیات درون شرکتی و برون شرکتی خود استفاده میکنند. همچنین با توجه به ماهیت رسانه ای اینترنت، میتوان از آن به عنوان راه دیگری برای تبلیغ محصولات استفاده نمود. اینترنت میتواند در کلیه ارتباطات بازاریابی استفاده شود و لازم است که این رسانه به ابزارهایی مجهز شود تا بتواند کل فرایند بازاریابی را پشتیبانی نماید.
بسیاری از سازمانها، بازاریابی اینترنتی را با ساخت وب سایتهایی آغاز نموده اند که محصولات و سرویسهای سازمان را به صورت بروشورهای الکترونیکی معرفی مینمایند. این سازمانها در تلاشند تا با اضافه کردن دیگرکارکردهای بازاریابی، این سایتها را بهبود بخشند.
هدف بازاریابی، شناخت و درک نیازهای مشتریان به گونهای است که محصول یا سرویس متناسب با آن نیازها به او ارائه شود و خود محصول نیز فروش داشته باشد. به بیان دیگر، بازاریابی فرایند برنامه ریزی و اجرای مفهوم توسعه بازار، قیمت گذاری، تبلیغ و توزیع ایده ها، کالاها و سرویسها برای ایجاد تبادلاتی است که نیازهای فردی و سازمانی را ارضاء نماید و بدین معناست که بازاریابی فرایندی مدیریتی و اجتماعی است که افراد و گروهها به کمک آن و از طریق ایجاد و تبادل محصولات و ارزشها با یکدیگر به آن دست مییابند.