بازاریابی عصبی در اینترنت
در مقاله بازاریابی عصبی در اینترنت به توضیحات مربوط خواهیم پرداخت ، برای بسیاری از ما اتفاق افتاده است که در موقع خرید و در آخرین لحظات، تصمیم خود را عوض کرده ایم .
شاید یادآوری یک خاطره، یا شاید هم یک حرف کوچک از طرف فروشنده تصمیم ما را به طور کل عوض کرده است ؟! بسیاری از اوقات هم شده که علی رغم اینکه خودمان میدانیم به چه چیزی احتیاج داریم اما کاملاً متفاوت آن را برای فروشنده شرح میدهیم .
اگر قبول کنیم که هر کدا از ما در موقع خرید دست به یک عمل از نوع تصمیم گیری میزنیم، پس در هر خرید، ما یک فعالیت ذهنی پیچیده انجام میدهیم. فعالیتی که به شدت درگیر مسایل روانی است .
حال، متخصصان علو عصبی به کمک بازاریابان آمده اند تا آنها بتوانند ذهن مشتریان خود را بخوانند، آیا به زودی اجناسی در بازار ارایه خواهد شد که شما به هیچ وجه نمیتوانید از خرید آن صرف نظر کنید ؟!
یک پروفسور ارتباطات در دانشگاه پنسیلوانیا، بازاریابی عصبی را رد میکند مانناد تجسام دیگاری از تلاشهای حیله آمیز مبلغان برای پیدا کردن رویکردهای یر سنتی در مورد جلب نظر مصارف کنناده. او می گوید:“همیشه یک هدف مقدس در تبلیغات وجود داشته و آن هم سعی در دستیابی به مرد به یاک روش زیرپوستی بوده“.
گفتن این حرف خیلی زود است چون برای شناخت یک سیستم پیچیده در حد و اندازه های مغز انسان -که به عنوان پیچیده ترین سیستم شناخته شده معرفی میشود- ما نیاز به سیستم پیچیده تری داریم. اما به هرحال بازاریابی عصبی نوید دهنده نوع جدیدی از بازاریابی است که کاملاً ماهیت میان رشته ای دارد. جایی که علوم مدیریت، عصب شناسی، روانشناسی و شاید هم به نوعی هنر به هم پیوند میخورند تا به شرکتهای ارایه دهنده خدمات و کالاها این امکان را بدهند که در بازار با رقابات تنگاتناگ اماروز یک باکس محصول بیشتری بفروشند. تکنیک مورد نظر، همانا خواندن اذهان مشتریان است. اینکه آنها چه میخواهند؟ چگونه فکر میکنند؟ ذهن مشتری را میتوان به مثابه جعبه ای سیاه دانست که با درون داده هایی از قبیل تبلیغات، محیا اجتماعی و… بار بروندادهای خود که همان رفتاار افراد هستند تأثیرگذارند. بازاریابی عصبی به منزله رویکری جدید است که در آن مغز مشتریان به دقت مورد ارزیابی قرار میگیرد تا کارکرد آن مشخص شده و چگونگی شکلگیری رفتارها شبیه سازی شود. وقتی به مشتری قیمتی را اعلام میکنیم باید بلافاصله آن را توجیه کنیم. اگر قیمت ما بیشتر از قیمت مرسوم است یا حتی کمتر است، توجیه قیمت باعث افزایش فروش می شود. توجیه قیمت حس خوبی در مشتری ایجاد میکند و همین حس میتواند احتمال خرید را افزایش دهد. فرض کنید به یک عطر فروشی مراجعه میکنید و عطری را انتخاب میکنید، سپس فروشنده قیمت ها را اعلام میکند که بیشتر از توقع شما است. او بلافاصله اضافه میکند: این عطر از اسانس خاصی گرفته شده که بسیار کمیا است و مربوط به یک گیاه خاص است که سال ها به عنوان داروی گیاهی استفاده میشد و پادشاهان هزاران سال پیش برای داشتن حس آرامش از این گیاه استفاده میکردند
با اینکه این توضیحات دلیل منطقی مستحکمی برای قیمت بالای عطر اراده نمی دهد، ولی احساس خوبی را ایجاد میکند که با خرید این عطر میتوانیم خاص باشیم.اگر محصولی که میفروشیم ارزانتر از قیمتهای رایج باشد باز به توجیه قیمت نیاز داریم. اگر یا یک لپتاپ مناسب را با قیمت 511 هزار تومان میفروشیم، همین قیمت پایین میتواند شک و تردید ایجاد کند و این ذهنیت را منتقل کند که مشکلی وجود دارد یا کیفیت آن پایین است. ولی اگر خریدار ببیند در حال تخلیه و بستن فروشگاه و تغییر شغل هستیم این قیمت پایین به نحوی قابل توجیه است. شرکت دل گاهی لپتاپهای خود را با قیمتی بسیار ارزان به فروش میرساند. هرگاه چنین فروش ویژه ای برگزار میشود دلیل آن اعلام میشود. مثلاً گفته میشود که شرکت محصول جدیدی تولید کرده است و انبارها مملو از نمونه قبلی است و برای تخلیه سریع انبار و جایگزینی نمونه جدید، لپ تاپ قبلی با قیمت بسیار ارزان فروخته میشود.